سانلیسانلی، تا این لحظه: 15 سال و 4 ماه و 24 روز سن داره

عروسکم سانلی

برنده ویترین شدیم

    برنده شدیم هوراا          برنده یه هفته ویترین نی نی وبلاگ شدیم .نی نی وبلاگ دیگه واقعا تولدت مبارک این تولد به ما که خیلی خوش گذشت .کلا تولد پر باری بود یه عالمه جایزه توش بود.امیدوارم ١٠٠ تا تولد دیگه داشته باشید ...
28 دی 1390

تبریک تولد

    تولد تولد تولدت مبارک   تولد احسان گلمونه ما اومدیم پیشاپیش تبریک بگیم.احسان عزیزم دانشمند کوچولو تولد ت مبارک باشه امیدوارم هزاران سال با شادی و موفقیتهای پی در پی زندگی کنی اینم کیک تولده.منو سانی درستش کردیم اصلا اصلا هم الکی نیست واقعیه واقعیه اینجا بمونه تا بیای شمع هاشو  فوت کنی ...
28 دی 1390

یلدا

یلداست بگذاریم هر چه تاریکی هست هرچه سرما و خستگی هست تا سحر از وجودمان  رخت  بربندد  بیداری را پاس داریم تا فردایی روشن راهی دراز باقیست شب یلدا مبارک   ...
15 دی 1390

عروسک چادری

تا حالا عروسک چادری دیدین؟ من یه خوشگلشو دارم ایناهاشش             وای چه عروسک سر به زیر و نجیبی دارم من هیچ لذتی بالاتر از داشتن تو نیست مامانییه خوشگل خود خودشه فرشته که میگن همینه ...
15 دی 1390

خیلی با مزه ای ها

  میدونی اینا برای چی میخندند؟ همشون دارن به بامزه گی شما میخندند .دیشب مهمون داشتیم که همشون از اول تا اخر از دست تو دقیقا همین شکلی بودن. بزار برات تعریف کنم که چقدر شیرین و دلچسب و دوست داشتنی شدی البته فقط برای مامان و بابات و صد البته برای مامان جون و بابا جون و خاله فهیمه و شوهرشو بچه هاشو ،دایی ها و عمو ها و کلیه کسانیکه می شناسنتو نمی شناسنت و...... دیروز خاله و مامان جون خونمون بودن عمو اصغر یعنی شوهر خاله گرام که سانلی بسیار به ایشون علاقه منده وقتی برای ناهار ظهر تشریف اوردن یه ریش به اصطلاح پرفسوری روی صورتشان خودنمایی میکرد که کاملا عادی و همیشه گی بود ولی بعد از دوش شبانه ایشون تصمیم&...
15 دی 1390

سانلی کجایی مامان؟

اگر گفتین سانلی کجاست؟ بله درست حدس زدین توی کمد مشغول خرابکاری             دیروز یه موش کوچولو شیطون کلی مامانشو ترسوند. چند بار صداش زدم ولی جوابی نیومد فهمیدم داره یه جایی یه خرابکاری میکنه.آخه تو خونه ما سکوت=خرابکاری این یه فانونه نقض هم نمیشه همه اتاقها رو گشتم ولی پیداش نکردم،یه ترس بد افتاد به جونم،گفتم اومدن از توی خونمون دزدیدنش،افکار احمقانه همیشه می یاد سراغ مامانای همیشه نگران.آخه اون بدجنس ناقلا هم هر چقدر صداش میزدم جواب نمیداد شما باشین چه فکری میکنین؟ خلاصه بعد از  کلی جیغ و داد و هوار که سانلی کجایی ؟ یه دفعه مثل یه موش سرشو از لای در کمد آورد...
3 دی 1390
1